ديدگاه قرآن همچنان با صلابت، سلامت و قدرت در سيماي زندگي بخشي از جامعه بشري ميدرخشد و به ساير انسانها نيز نويد آرامش، آسايش و سعادت ميدهد.
قرآن در باب معناي زندگي پيشنهادي ارائه ميدهد كه در واقع همان نظريه بيپيرايه و تحريف نشده اديان توحيدي است كه بر هدفداری كيهان و تقاضاي سرشت انسان تكيه دارد. به رغم وسوسه افكنيهاي داخلي و خارجي گذشته و تلاشهاي مستمر، گسترده و پر هزينه جهان شكل گرفته بر اصول روشنگري و رنسانس، ديدگاه قرآن همچنان با صلابت، سلامت و قدرت در سيماي زندگي بخشي از جامعه بشري ميدرخشد و به ساير انسانها نيز نويد آرامش، آسايش و سعادت ميدهد.
جان هيك، خوشبینی كيهاني در اسلام را مستند به اين دادههاي قرآني ميداند كه در اول هر سوره كلمات به نام خداي بخشنده مهربان تكرار شده و نامهاي نود و نه گانه خداوند مشتمل است بر حب، احسان، لطف، رحمت، بخشش، گذشت، جود، شفقت (1)، ولي، غفار، وهاب، رزاق، صبور، كريم، ودود، محيي، عفو، رحيم، هادي و اين كه خداوند همه گناهان را ميآمرزد (2) و اراده او تحقق خواهد يافت، وي درباره اميدآفريني و قدرت جهتدهي و اميدآفريني اسلام ميگويد:
وقتی بحث از سبک زندگی میشود، در واقع آنچه مورد پردازش و بررسی قرار میگیرد سبک «زیستن» و «زندگی» است که با این حساب، مقتضی است؛ قبل از بررسی «سبک زندگی»، خود مفهوم «زیستن» و «زندگی» به طور دقیق مشخص شود تا آنگاه و در گام بعدی در خصوص وضعیت زندگی و سبک آن و… بحث و بررسیهای لازم صورت گیرد. لذا هر محققی در حوزهی سبک زندگی، قبل از ورود به بحث، بایستی با مفهوم «زندگی» و «زیستن» آشنایی کافی و لازم را داشته باشد و بداند که بر اساس فرهنگ خودش، زندگی و زیستن چه مفهومی و چه نمادهایی دارد؟ در فرهنگ او نمادها، علائم و مصادیق زندگی سعادتمند و زندگی شقاوتمند چیست؟
ناگفته پیداست که در این زمینه، تضاد جدی بین فرهنگ غرب و فرهنگ خودی وجود دارد و تعریفی که فرهنگ اسلامیـایرانی از زندگی و خوب و بد بودن آن بر اساس آخرتگرایی و نقش مزرعه بودن زندگی دنیوی برای زندگی اخروی، که هدف اصلی و زندگی واقعی است، برایمان دارد؛ درست در نقطهی مقابل فرهنگ غربی است که بر مبنای مکتب اومانیسم و لذتگرایی و هدف غایی بودن زندگی دنیوی استوار است. این دو جهانبینی دقیقاً در نقطهی مقابل هم قرار دارند و بیگمان این اختلاف دیدگاه در بررسی وضعیت سبک «زندگی» و خوب و بد بودن آن و برنامهریزی برای اصلاح آن تأثیر تام و تمام خواهد گذارد؛ چه بسا بر اساس دیدگاه اسلامی در بررسی سبک «زندگی»، توجه به برخی رفتارها و مصارف مورد توجه باشد یا حتی در اولویت باشد که در دیدگاه غربی توجه به آنها اصلاً بیمورد باشد و آنها را اصولاً داخل در سبک زندگی نداند که به تبع این وضعیت، برنامهریزی در خصوص اصلاح وضعیت سبک زندگی نیز کاملاً متفاوت خواهد بود.
شکر گذار خداوند هستم از اینکه فرصتی برایم مهیا شد تا با ایجاد وبلاگ سبک زندگی اسلامی تلاش خود را در جهت اجرای قوانین اسلامی در زندگی تبلیغ کنم. امیدوارم خداوند نیز از این کارم خشنود شود.
و این جمله از قول مقام معظم رهبری پایان بخش سخنان من :
((سبک زندگی بخش اصلی و حقیقی " تمدن سازی نوین اسلامی" را تشکیل می دهد.))